شیوههای ارتباطات و تعامل صحیح در کارگروهی
مقدمه
یکی از راههای تعامل و برقراری ارتباط دو سویه موفق بین مخاطبان و مدیران و مبلغان ایجاد فضای بحث و گفتگو و مشارکت دادن اعضای جمع در گفتگوهاست.
بحث و گفتگو، فرایند کاوشی و جستجویی است برای یافتن پاسخ به سؤال یا پیدا کردن راه حل مشکلی یا مسئلهای از طریق تبادل اطلاعات و عرضه دیدگاهها و نظرات دو نفر یا بیشتر که متضمن تأثیر و تأثر متقابل گفتگوکنندگان بر هم نیز میباشد.
این شیوه تعامل برای اجرایی شدن نیازمند لوازمی است مانند: وجود جمع و وجود هدف مشترک بین افراد جمع که در آن گفتگو روشی تلقی شود برای رسیدن به هدف مشترک. جمع شدن این دو شرط با هم، پدیدهای به وجود میآورد که در اصطلاح جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی، به آن «گروه» میگویند.
شرط ارتباط یا برقرار بودن پیوستگی بین افراد، وقتی حاصل میشود که هدف مشترکی به وجود آید و به خوبی ترسیم شود. برای مثال، مسافران اتوبوسی را در نظر بگیرید که برای رفتن از شهری به شهر دیگر، برای خود بلیط تهیه کرده و طبق شمارهای که روی آن ثبت شده است، روی صندلیها نشستهاند. اتوبوس در راه است و با آنکه مقصد همه یکی است، هدف و منظور آنها از رسیدن به مقصد، یکی نیست. فردی برای زیارت راهی این سفر شده است و دیگری برای سیاحت. شخص دیگری نیز برای رسیدگی به امور اداری عازم سفر است و دیگری برای رسیدگی به امور تجاری. اینان افرادی هستند جدا از هم و نا پیوسته به هم و تا زمانی که برایشان کار یا هدف مشترکی پیش نیاید تا برای انجام آن به انتقال دادن فکر و اندیشه و تعامل بپردازند، ارتباط یا پیوستگی بین آنان صورت نخواهد گرفت. حال فرض کنید که از بین مسافران اتوبوس یک نفر بیمار شود و چهره رنج آلود و صدای دردمند او توجه دیگران را به خود معطوف سازد. این عطف توجه ناشی از اثری است که چهره یا صدای بیمار بر دیگران گذاشته است و شدت و ضعف آن به خصوصیات شخصی و اخلاقی هریک از آنان بستگی دارد. توجه چند نفر، از نگاه کردن و سرکشیدن و یا پرسش از مسافر کنار خود فراتر نمیرود. یکی سر او را روی دستهای خود میگیرد و از دیگری میخواهد تا پنجره نزدیک بیمار را باز کند. دیگری نظر میدهد که مقداری آب به او بدهند. تبادل فکرها و گفتگوها و این تعاملات همه از هدف مشترکی ناشی میشود که در کمککنندگان به بیمار پیش میآید و روابط روانی مشخصی را بین انسانهای جدا از هم به وجود میآورد و آنان را با یکدیگر مرتبط میسازد. بعضی از انسانهایی که با وجود حضور جسمانی در یک جا با هم «جمع» نبودهاند؛ جمعی به وجود آوردهاندکه در اصطلاح روانشناسی اجتماعی و جامعهشناسی، به این جمع «گروه» میگویند. بنابراین «گروه» عبارت است از: «اجتماع دو نفر یا بیشتر که روابط روانی مشخص و روشنی با هم دارند».
با این توصیف، «تبادل افکار و تعامل متقابل افراد» شرط وجود گروه میباشد و کار گروهی و گفتگو و بحث جمعی و تبادل نظر باعث حیات گروه میشود و همچنین پیشبرنده و یا بازدارنده فعالیتهای آن میباشد.
از طرفی، توجیه رفتار و حرکات هر موجود از کوچکترین ذرات تا بزرگترین منظومهها را میتوان به رفتار و حرکات توپی تشبیه کرد که در یک میدان فوتبال بر اثر نیروهای وارده بر آن، به این طرف و آن طرف میرود، البته خصوصیات خود توپ که از تأثیر گذاری عوامل و اجزا متشکله خود – مانند مقدار هوای داخل و جنس و کیفیت پوشش سطحی آن – بر هم حاصل شده است، در چگونگی و تشدید و تخفیف اثراتی که از خارج بر توپ و از توپ بر خارج وارد میگردد، نیز مؤثر است. خلاصه اینکه، حرکات و رفتار هر پدیدهای ناشی از خصوصیات خود آن پدیده و تأثیرگذاری و تأثیرپذیری متقابلش با عوامل و نیروهایی است که از میدان و فضای دربرگیرنده اش بر آن وارد میآید.
مفاهیم «فراگشت» و «میدان» و «تأثیر و تأثر متقابل» تصاویر ذهنی هستند که دانشمندان علم فیزیک برای تبیین و تفهمیم آنچه از تغییرات و تبدیلها و حرکات و رفتار طبیعت و پدیدههای آن درک کردهاند به کار میگیرند. «کورت لوین» دانشمندی که از فیزیک به روان شناسی روی آورده بود، هر انسان را در هر لحظه از زندگی به مانند واحدی میدانست در یک «میدان»؛ میدانی که شکل و هیئت کلی آن از طرز قرار گرفتن و رابطه اجزا متشکله آن به وجود میآید. در این میدان، شرایط طبیعی و انسانها و موجودات دیگر بر هم نفوذ و تأثیر متقابل دارند و هرکس با توجه به اوضاع و احوال موجود – از جمله اوضاع و احوال طبیعی محیط مثل سرما و گرما، روشنایی و تاریکی و نظایر آن و احوال جسمانی مانند سلامت و بیماری یا کندی و تیزی حواس پنج گانه خود و دیگران – درفضایی به سر میبرد که مخصوص خود او و در واقع «فضای حیاتی» خود اوست. به نظر لوین، رفتار و کردار و گفتار مردم همیشه و در هر لحظه، ساخته و پرداخته فضای حیاتی آنان است. به همین جهت، بعضی فضای حیاتی را «قرارگاه رفتاری» نیز خواندهاند.
در حالی که «فضای حیاتی» به رفتار و گفتار شخص شکل و جهت میبخشد؛ عامل سازنده و پردازنده آن، فعل و انفعال و تأثیر و تأثر متقابل است که شخص در میدان آگاهی خود با دیگران و با شرایط موجود در آن، دارد. لوین با کمک گرفتن از فیزیک، این تأثیر و تأثر متقابل را «دینامیک» خوانده است.
دینامیک گروه
«تأثیر و تأثر متقابل و خاصیت تعیین کننده آن در چگونگی وجود اشیا»، از مدتها پیش مورد توجه دانشمندان بوده است. گروه خود «میدانی» است از افراد تشکیل دهنده آن. «دینامیک» یا اثرگذاری و اثر پذیریهای متقابل، موجب حرکات، جابهجاییها، رفتارها و کردارهای افراد میشود و هیئت کلی، یعنی ساخت و شکل قابل درک روابط و پیوستگیها را تعیین مینماید.
اما چون اجزا و اعضای گروه یعنی افراد تشکیل دهنده آن تحت تأثیر و نفوذ عوامل داخل و خارج از گروه همیشه در یک حالت نیستند، تأثیر و تأثر متقابل آنها بر هم در تغییر شکل کلی خود گروه مؤثر است و گروه نیز مانند خود افراد نمیتواند همیشه در یک حال باشد و شکل و هیئت کلی ثابتی داشته باشد.
فرض کنید در داخل اتاق یا سالنی، عدهای دور هم نشستهاند و به صحبت کسی گوش میدهند، و ما از خارج سالن ناظر آنان هستیم. هنگامی که نفر سمت چپ بالای جلسه جای خود را تغییر میدهد و به سمت پایین یا سمت راست سالن حرکت و نقل مکان میکند – به خصوص اگر در آن فضا کسی در حال سخنرانی باشد- عمل او و جابه جا شدن او تأثیری در دیگران میگذارد، به این صورت که همه توجه خود را به طرف مکان تازهای که او در آن قرار گرفته است، میگردانند. همچنین اگر یک یا دو نفر از طرف دیگر سالن دست به پشت گوش خود بگذارند و نشان بدهند که حرفهای گوینده را خوب نمیشنوند، گوینده صندلی خود را جلوتر میآورد و یا بلندتر صحبت میکند. حال اگر روی این تغییرات دقت کنیم، میبینیم همه تغییراتی هستند که برای سازش با وضع جدید پیش آمدهاند. این تغییرات به منظور رسیدن به هدف مشترک که شنیدن سخن سخنران است انجام میگیرد. این تغییرات در فرد یا بعضی از اعضا موجب تغییر شکل کلی در صورت مادی جمعی که در سالن به گرد هم نشستهاند، میگردد.
حال با جمع بندی مفاهیمی که ارائه شد به توصیف و تعریف دینامیک گروه میپردازیم. «دینامیک گروه» عبارت است از «جریان تأثیر و تأثرات متقابل بین چند نفر که به منظور معین و برای رسیدن به خواسته مشخصی به گرد هم جمع آمدهاند».
این تأثیر و تأثرات بر پایه و اساس حالات و خصوصیات فرد فرد اعضا شکل و جهت میگیرند و هیئت کلی و شکل عمومی روابط آنان را با یکدیگر به وجود میآورند.
هیئت کلی یعنی ساخت عمومی روابطی که حاصل میشود؛ به نوبه خود بر حالات افراد اثر میگذارد و روابط آنها را با یکدیگر شکل و جهت میدهد. به طور خلاصه فرد بر جمع و جمع بر فرد اثر میگذارد. در تأثیر و تأثر و تعامل بین افراد نباید از این نکته غفلت ورزید که وقتی به حقیقت جویی در رفتار انسانها میپردازیم، نباید از نظر دور بداریم که انسان موجودی است اجتماعی و انسانها هرجا که باشند، عضو جامعهای هستند با فرهنگ مخصوص به خود. این فرهنگ که همان هنجار و راه و روش خاص زندگی مردم است؛ در طول سالها و قرنها، ویژگیهای باوری، عقیدتی، احساسی و رفتاری آن مردم را ساخته و پرداخته است. تفاوتهای فرهنگی، جوامع را از هم متمایز ساختهاند و بهتر است هر جامعه و هر کشوری به پژوهش دینامیک گروه در بین مردم خود و در چهار چوب فرهنگ خود بپردازد. به بیان حکیم و اندیشمند مسلمان الکندی: «برای کسی که جویای حقیقت است، هیچ چیز با ارزش تر از خود حقیقت نیست و اعلام آن از ارزش کسی نمیکاهد، بلکه بر شرافت و افتخارش میافزاید».
فواید تعامل و گفتگو بین افراد
گفتگو و تعامل گروهی برای شرکت کنندگان در یک گروه و همچنین برای کسانی که میخواهند اقدام اجتماعی و یا وظایف خاصی را با کمک و فعالیت خود مردم پایهگذاری کنند و به سرانجام برسانند، وسیله مؤثری است و فرصتهای بسیار مفیدی در بر دارد. این فرصتها عبارتند از:
۱- تبادل اطلاعات. وقتی افراد اطلاعاتی را که از نقطه یا قرارگاه وجودی خود برایشان حاصل شده است، با یکدیگر در میان میگذارند، دامنه دید و درک و اطلاع خود را با کمک یکدیگر وسعت میدهند. گروهها با افزایش دادن اطلاعات و وسعت دامنه برد دید و شناخت- که میتواند از راه تبادل اطلاعات و آگاهیها حاصل گردد- قادر به حل مسایل و مشکلاتی خواهند بود که افراد به تنهایی و بیمدد دید و اطلاع یکدیگر قادر به شناخت و حل آن نمیباشند. گفتگو و مذاکره گروهی، وسیله مؤثر و مفیدی است برای تبادل اطلاعات و کسب آگاهیها، زیرا هر کدام از افراد، اطلاع و درکی را که از زاویه دید و شناخت خود به دست آوردهاند با هم در میان میگذارند و به بالا بردن سطح و اندازه معلومات یکدیگر کمک میکنند و نیز به درک و شناخت خصوصیات و طرز تلقی افراد نیز مدد میرساند و از طرفی افراد احساس مشارکت در مسایل و مباحث را پیدا کرده و با اشتیاق و رغبت بیشتری به یادگیری و فعالیت روی میآورند.
۲- رفع اختلاف. در بسیاری از موارد، تفاوت شناختها و نگاهها و پیشداوریها، که زیر بنای تفاوتهاست، موجب اختلافاتی میشود که سد راه و یا لااقل دست و پاگیر حل مسایل و مشکلات مردم میگردد. آن چه مسلم است، نقطه وجودی و زاویه دید هرکس، بر شناخت و بینش او از واقعیات حدی میگذارد و تفاوت بینشها، زمینه ساز اختلافات و گاهی دلگیریها و کدورتهاست؛ دلگیریها و کدورتهایی که بر هم زن دوستیها و بازدارنده همدلیها و همکاریهاست. تشکیل جلسات گفتگو و بحث در صورتی که با بهره گیری از آگاهیها و دانستههای هریک از اعضا و تبادل اطلاعات و افکار آنها همراه باشد، بی شک در روشن ساختن جنبههای متفاوت مسأله یا مشکل مورد نظر مفید است و در تخفیف دادن و یا از بین بردن کدورتها و نزدیک ساختن عقاید و نظرات، مؤثر و سودبخش میباشد. با نزدیک شدن دیدها و شناختها در امور و مسایل کوچک، راه برای همفکریها و همکاریها در مسایل و مشکلات بزرگ تر هموار میگردد.
۳- تغییر یا تثبیت رفتار. بینشها و شناختهای انسان از جهانی که در آن به سر میبرد و رفتار و واکنشهای او نسبت به آن چه در زندگی با آن مواجه میگردد، اموری هستند آموخته شده، یعنی مانند رنگ چشم یا سایر خصوصیات جسمانی با انسان به دنیا نیامدهاند، بلکه پس از تولد و در اثر زندگی با دیگران فرا گرفته شدهاند. بینشها و رفتارها، همان طور که از طریق یادگیری و آموزش فرا گرفته و تثبیت میشوند، از طریق یادگیری و آموزش، قابل تغییر، تعدیل و جایگزین شدن با بینشها و رفتارهای دیگر نیز هستند. در این فراگیری یا تثبیت یا تغییر، رفتار و واکنش دیگران به گفتار و کردار به مانند بازتابی است که ما را از چگونگی اثر رفتارمان بر آنان، آگاه میسازد و این آگاهی، یکی از مؤثرترین مربیان و آموزندهترین آموزگارانی است که میتواند رفتاری را در ما ایجاد کند، یا تغییر داده و یا تثبیت نماید.
در واقع، رفتار و واکنشهای دیگران نسبت به رفتار و گفتار ما، آئینه گویایی است که اثر و نتیجه رفتار و گفتار یا واکنشهای ما را نسبت به دیگران به ما باز میتاباند و ما بادقت در این بازتاب میتوانیم به سودمندی یا زیان بخشی رفتار و گفتارمان واقف شویم. همان طور که در کودکی، تبسم ناشی از خوشایندی و اخم ناشی از ناخوشایندی مادر و پدر، بعضی از رفتارها را در ما تقویت و بعضی را تضعیف نموده است- یعنی رفتار آنها کنترل کننده رفتار و گفتار ما و در نتیجه پردازنده و شکلدهنده آن است- بازتاب رفتار و گفتار ما بر دیگران نیز میتواند معلمی کارآمد برای فرا گرفتن رفتاری جدی یا فروگذاری رفتار و کرداری پای گرفته و تثبیت شده باشد.
منبع: اصول ارتباطات و مخاطب شناسی: جمعی از نویسندگان